«تا اکسپو ژاپن کمتر از سهسال باقی مانده و ما راه زیادی در پیش داریم تا بتوانیم قصّه ایران را آنطور که شایسته است، به گوش جهانیان برسانیم.»
به گزارش در خبرها، بهاره جهاندوست، نقّال و قصّهگو، در یادداشتی با عنوان «قصهگویی مدرن در اکسپو دبی» به مشاهده و بررسی غرفه چند کشور در اکسپو ۲۰۲۰ از منظر قصّهگویی و روایتگری میپردازد.
او در این یادداشت اکسپو را اینگونه ارزیابی میکند:
«اکسپو ۲۰۲۰ دبی که چندروز پیش به فعالیت ششماهۀ خود پایان داد، بزرگترین نمایشگاه و محل بازدید دنیای پساکرونا بود. در این رخداد ۱۹۲ کشور توانمندیها و ظرفیتهای اقتصادی، فنّی، علمی و فرهنگی خود را به مخاطبان ارائه و هرکدام سعی کردند ضمن وفاداری به مضمون و شعار این دوره از اکسپو یعنی «ارتباط ذهنها، خلق آینده» با استفاده از ابزارهای نوین و شیوههای خلاقانه، بازدیدکننده بیشتری را بهسمت خود جلب کنند و تأثیر عمیقتر و نقش مهمتری در مسیر ایجاد تحرّک و فرصت و پایداری جهان داشتهباشند.
۲۳ میلیون نفر از سراسر دنیا برای بازدید حضوری از این نمایشگاه راهی دبی شدند و شاید میلیونها نفر دیگر نیز از طریق تور مجازی و پخش زنده، پاویونها و رخدادهای اکسپو ۲۰۲۰ را دنبال کردند.
من یکماه در این رخداد جهانی حضور و مشارکت داشتم. اگر بخواهم یک عنصر کلیدی متمایزکنندۀ اکسپو از سایر نمایشگاهها و اجتماعات جهانی را نام ببرم آن «تنوع روایتها»ست.
همه کشورهای شرکتکننده سعی میکردند به شکلی نوآورانه و منحصربهفرد هویت ملی خود در عرصههای مختلف از جمله اقتصادی، فرهنگی، علمی و غیره را به مخاطبان معرفی کنند و در عین حال این هویت خاص را بخشی از یک شخصیتِ جهانی بزرگتر به نمایش بگذارند. به عبارت دیگر، در اکسپو دبی ۱۹۲ روایت متفاوت با هدف ارتباط ذهنهای بشری و خلق آینده برای همه جهانیان، در جریان بود.
تار و پود اکسپو روایت بود و قصّه. روایتهای کهن تاریخی سرزمینها، قصّههایی از شکوه تمدّنهای دوردست، نمایش دستاوردهای کنونی و تصویرسازی و پیشبینی از آینده.
بهعنوان یک قصّهگو که در حوزه روایتها و داستانهای اساطیری متمرکز بودهام، شنیدن و دیدن این روایتها برایم بسیار آموزنده و تجربهای فراموشنشدنی بود که آموختن آن در هیچ کلاس و دورهای میسّر نمیشد. بنابراین تصمیم گرفتم چند نمونه از اشکال روایت را که در اکسپو ۲۰۲۰ دبی تجربه کردم، بهصورت اجمالی با شما در میان بگذارم.
نحوه روایت از محتوای روایت بااهمیتتر است
بنا به تجربه و مشاهداتم که البته با آمارهای رسمی اکسپو نیز تطابق دارد، پاویونها و رخدادهای پرتقاضا که صفهای طولانی انتظار داشتند، عموماً سناریو یا چیدمانی خاص خودشان برای بازدیدکنندگان تدارک دیدهبودند که فرد در جای دیگری نمیتوانست آن را تجربه کند. اگرچه تمامی پاویونها توانمندیهای کشورشان در گذشته، اکنون و آینده را با استفاده از تکنولوژیهای روز، مانند صفحه نمایشهای عظیم، نورپردازی، موسیقی و غیره به مخاطبان ارائه میکردند، اما چگونگی استفاده از این ابزارها و رویکردشان در روایت، در تأثیرگذاری بر بازدیدکنندگان بسیار مؤثر بود.
برای مثال در پاویون کشور آلمان در ابتدای ورود، هریک از بازدیدکنندگان یک گجت ساده دریافت میکردند که اسم و ملیّتشان روی آن بهصورت دیجیتالی تگ (چسبانده) شدهبود. بازدیدکننده در فضای پاویون هرگاه در کنار کامپیوترها و ابزارهای تعاملی قرار میگرفت اطلاعاتی از کشور او بههمراه اسمش روی صفحههای نمایش ارائه میشد. مثلاً برای من اطلاعاتی درباره میزان رشد اقتصادی ایران یا سهم ایران در میزان آلودگی زیستمحیطی جهان به نمایش درمیآمد و در مراحل بعد با مشارکت در رویههایی که گردانندگان این پاویون برای توسعه پایدار زمین تدارک دیدهبودند، راهکارهای لازم برای من بهمنظور کمک به این توسعه پایدار به نمایش درمیآمد و بعد در سالن انتهایی همه بازدیدکنندگان در یک فعالیت تعاملی برای تأمین انرژی پاک و توسعه پایدار شرکت میکردند و براساس میزان سهمی که در انجام این فعالیت داشتند، اسم و ملیتشان با فونت و رنگ متفاوت روی صفحه نمایشی عظیم به نمایش درمیآمد. در واقع در این پاویون بازدیدکننده با هویت مستقل خود در یک فعالیت جمعی با سایر ملیّتها مشارکت کرده و نوعی تنیدگی و جهانی شدن را بهصورت عینی تجربه میکرد. بهرهگیری از روایتهای فردی و در خدمت گرفتن آنها برای روایتی بزرگتر و جهانیتر، سناریو بینظیری بود که تحمّل صفهای طولانی را در هوای گرم دبی برای بازدیدکنندگان پاویون آلمان توجیه میکرد و ارزشش را داشت.
استفاده از ابزارها و راهکارهای نوین برای نمایش روایتهای پاویونها بسیار خلاقانه و متفاوت بود. در پاویون کرهجنوبی، مخاطب با اسکن کردن کیوآرکدهای (QR Codes) روی دیوارها، وارد دنیای واقعیت مجازی (Virtual Reality) میشد. تعامل با فرهنگ و اقوام در پاویونهای پاکستان و عمّان با استفاده از پخش بو و عطر صورت میگرفت. در پاویون هلند اطلاعات مفیدی در خصوص زمین پاک و کشاورزی بهصورت شماتیک، درون چترهایی که در دست بازدیدکنندگان بود، به نمایش درمیآمد. در پاویون ژاپن هر بازدیدکننده یک آواتار یا شخصیت مجازی انحصاری به خود میگرفت و در فعالیتهای تعاملی مشارکت میکرد. در پاویون تایلند روایتها با نمایشهای خیابانی مدرن و پرزرقوبرق به مخاطبان ارائه میشد.
تمامی این ابزارها به کمک آمدهبودند تا راوی بتواند روایت خود را به بهترین شکل نقل کند و عمیقترین تأثیر را بر روی مخاطب داشتهباشد. این شیوه روایت، قصهگویی دیجیتال (Digital Storytelling) است که بهعنوان راهکاری مؤثر برای ایجاد احساس تعلّق خاطر و همراهی بین افراد در اکسپو دبی بهخوبی آزمودهشد. در این شیوه فرقی نمیکند داستانی که قرار است روایت شود مربوط به هزاران سال قبل باشد یا هزاران سال بعد؛ شیوه روایتگری بهدلیل ارتباط و تعاملی چندوجهی که با مخاطب دارد، او را بهطور کامل در جریان روایت قرار میدهد.
بهعنوان یک قصّهگو امیدوارم مقوله قصهگویی و روایتگری دیجیتال و مدرن در کشورمان ایران هم جدی گرفتهشود و در آینده با بهرهگیری از متخصصان فنّی، کارگردانهای هنری، کارشناسان علوم انسانی و شخصیتشناسی بتوانیم روایتهای غنی و بینظیر فرهنگی کشورمان را به شیوهای جهانی ارائه دهیم. تا اکسپو ژاپن کمتر از سهسال باقی مانده و ما راه زیادی در پیش داریم تا بتوانیم قصّه ایران را آنطور که شایسته است، به گوش جهانیان برسانیم.»
پاویون ژاپن در اکسپو ۲۰۲۰
پاویون هلند در اکسپو ۲۰۲۰
پاویون آلمان در اکسپو ۲۰۲۰
بهاره جهاندوست
انتهای پیام